چوب بستنی (دی ماه 94)
اما چوب بستنی هم داستانی داشت برا خودش. یه روز که زن عمو زینب متین رو در حال خوردن بستنی میبینه میگه متین هر وقت بستنی تموم شد چوبش رو بده من می خوام باهاش چیزایی درست کنم. متین هم میگه باشه اما از اون روز کار ما شده بود خریدن بستنی و متین هر روز سه تا چهار بستنی میخورد و میگفت چوبش رو برا زن عمو میخوام ...
نویسنده :
مامان و بابا
19:52