متینمتین، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

متين طلايي

سد شهدا(92/7/17)

دیروز عصر روز چهارشنبه متین مامان و بابا رفتن کنار سد شهدا و متین جون اونجا با بابا توپ بازی کرد و حسابی بهش خوش گذشت،اخر سر هم رفت توی رودخونه که چون کمی هوا سرد بود مجبور شدیم برگردیم. باید بگم که متین مامان چند روزه عادت بدی کرده (لباس نمی پوشه). وقتی مامان لباس تنش میکنه فوری درش میاره حتی دیگه موقع بیرون رفتن هم میگه نه نه نه. به همین خاطر اون شب ترسیدم سرما بخوره. موقع برگشتن به خونه متوجه شدم که متین مامان نگاه کیفش میکنه و میگه چیر چیر سیر سیر و بالاخره متوجه شدم که عزیز مامان میگه شیر می خوام.الهی قربونش برم.اون شب هم چون عصرونه خوب خورده بود براش شیر نبرده بودم. بالاخره اونقدر شیر سیر کرد تا رسیدیم خونه.
18 مهر 1392

اردیبهشت 92

اون روز من و متین و بابا رفتیم سد شهدای بهبهان. اما متین جون اینقدر شیطونی کرد و تو آب رفت و خودشو خیس کرد که بیشتر از نیم ساعت نموندیم و برگشتیم ...
18 مهر 1392

مرداد 92 (شیراز)

متین مامان وابستگی شدیدی به بازیهای کامپیوتری پیدا کرده این اولین عکسی که متین جون خودش با دوزبین گرفته این هم بیلچه ای که باهاش کنار دریا با ماسه ها بازی میکرده (البته باهاش تو کمر عمه مریم و مامان هم میزنه) این روزا میخواد با بیلچه هر چیزی رو برداره حتی توپش عافیت باشه مامان ...
18 مهر 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به متين طلايي می باشد