بدون عنوان
متین جون عادت کرده به گوش دادن اهنگ قدیمی چشم چشم دو ابرو که قبلا از تلویزیون پخش میشد (مهر ماه 92)
نویسنده :
مامان و بابا
21:13
تولد مامان (15 شهریور 92)
اون روز هم مثل سال قبل خاله راضی و خاله هدا خونه ما بودند و یک جشن مختصری داشتیم. ...
مهد کودک
تولد دو سالگی متین
امسال تولد متین جونم بین دو شهادت قرار گرفت و از طرفی مامان رضوان هم امتحان زبان داشت بنابراین جشن تولدش تقریبا با یک ماه تاخیر برگزار شد البته در عوض دو بار براش جشن گرفتیم یک بار شیراز و یک بار گناوه جشن شیراز در تاریخ 10 بهمن 1392 و جشن گناوه در تاریخ 14 بهمن 1392 گرفته شد.
نویسنده :
مامان و بابا
20:56
صحبت کرد متین جان
متین مامان از دو سال و 10 روز به بعد شروع کرد به صحبت کرد و تقریبا تمام کلمات رو میگه. حتی جملات کوتاه رو هم راحت میگه. متین جون به مامان جان و باباجان میگه مامون و بابون.
نویسنده :
مامان و بابا
20:51
کوتاه کردن مو
امروز ظهر قرار بود وقتی میتن جون میخوابه مثل همیشه موهاش رو کوتاه کنیم اما چه خوابی و چه کوتاه کردنی. به محض اینکه قیچی میرفت جلو آقا گریه می کرد و بیدار میشد. بالاخره هر جور شد یک سمت کوتاه شد که متین جون بیدار شد. تصورش رو کن به طرف موی بلند و یه طرف کوتاه. بالاخره متین جون رو بردیم حمام و به هر قیمتی گریه و زاری موهاش رو کوتاه کردیم.
نویسنده :
مامان و بابا
23:56